تحولات اجتماعی و تغییر سبک زندگی جوامع عربی نشأت گرفته از قهرمان پروری داستانهای عربی ست
عظیم طهماسبی پژوهشگر و مترجم زبان عربی در بررسی زبان و ادبیات عرب گفت: اعراب از دیرباز در قالب زبان و ادبیات، با حکایتها و اساطیرشان زمینه تحولات و پیدایش های ادبی و سیاسی را با قهرمان پروری در داستان ها و روایات رقم زدند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی استاد نیوز، نخستین شب رمان عربی به همت نشریه ادبی فرهنگی بخارا در سال جاری برگزار شد که در آن عظیم طهماسبی مترجم زبان و ادبیات عربی به بررسی تحولات اجتماعی ناشی از قهرمان پروری داستانهای عربی پرداخت.
طهماسبی با کالبدشکافی زبان عربی گفت: اعراب از دیرباز حکایتها، اساطیر، قصه ها و ماجراهای خویش را حدیث، خبر، سَمَر، خرافه و أیام می نامیدند. آنها رخدادهای عجیب غریب، شرح دیدار و ستيزه با غولان بیابان، سخاوت، وفاداری، کرم، بخل و نادانی افراد را در قالب مسائل و نیز در لابه لای شعرشان حکایت می کردند. اعراب پیش از اسلام جنگها و دلاوریها خود و افراد قبیله یا برخی ماجراهای مهم و تأثیرگذار را پیوسته تعریف می کردند و این حکایات را سینه سینه به نسلهای بعد منتقل می ساختند و بدین ترتیب در گذر زمان آن حکایتها شاخ وبرگ بسیار یافته و گاه رنگ وبویی اساطیری به خود می گرفتند.
پژوهشگر زبان و ادبیات عرب با اشاره به ریشه داستانهای عربی به اساطیر شبه جزیره عربستان گفت: در منطقۀ شبه جزیرۀ عربستان در دورۀ جاهلی داستانهایی با ریشه های کهن میان رودان و نیز سرگذشت اقوم کهن، که عرب بائده خوانده می شدند، و برخی از قصه های ایرانی شاهنامه یا سیر الملوک رواج داشت. در قرآن کریم نیز عبارت أساطیر الأولین برای اشاره به حکایتها و افسانه های کهن آمده است. همچنان که می دانیم نضربن حارث برای هماورد طلبی با پیامبر و ایجاد مانع در راه دعوت آن حضرت مردم را با داستانهای رستم و اسفندیار سرگرم می ساخت و از این رو در قرآن با عبارت "لهو الحدیث" از این داستانها یاد شده است. شاید بر این مبناست که قصه گویی و داستان سرایی به رغم رواجی که داشته- در نزد مسلمانان پایبند در روزگار کهن با اقبال روبه رو نشده است.
طهماسبی توجه به قصص انبیاء را در گسترش زبان وادبیات عرب موثر خواند و افزود: جاحظ در کتاب البیان و التبیین خطیبان و قصه گویان ایرانی که فارسی و عربی خوب دانسته که نبوغ و توانایی بسیاری در کاربرد قصه ها وداستانهای شاهنامه به قصد پند واندرز داشتند. با ظهور اسلام و نزول قرآن قصص انبیا و سرگذشت اقوام و تمدنهای گذشته در قالبی پرداخته و دقیق در دسترس عموم مسلمانان قرار گرفت و در واقع این داستان ها کهن ترین قصه های مکتوب در زبان عربی است. همچنین ماجراهای مرتبط با زندگی پیامبر و اصحابش، توصیف بهشت و دوزخ، ارائۀ تصاویری بِکر از جهان غیب و شرح ماجرای آفرینش و گفتگوی فرشتگان و خداوند و موضوع نافرمانی ابلیس همه در بافتی داستانی و در سبک و سیاقی بدیع ارائه شده است.
وی نزول قرآن کریم را موثر در ادبیات عرب خواند و تصریح کرد: برخی ماجراها و داستانهای اعراب پیش از اسلام در شعر جاهلی آمده است و با فرض صحت انتساب آن به شاعران دورۀ جاهلی، تاریخ جمع آوری و نگارشش در قیاس با متن قرآن بسیار متأخرتر است. با نزول قرآن و سپس استقرار و گسترش اسلام تحولی شگرف و بنیادین در فرهنگ و تمدن بشری پدید آمد؛ نقطۀ ثقل این تحول کتاب قرآن و شخصیت پیامبر و سنّت و آموزه های آن حضرت بود. تقریباً همگان اذعان دارند که پیشرفت دانش هایی چون جغرافیا، تاریخ، لغت، فلسفه و کلام، نجوم، ریاضی و هنرهایی چون خوشنویسی، معماری و ده ها شغل و صناعت دیگر ارتباطی تنگاتنگ با ظهور و گسترش اسلام و مسائل مرتبط با آن داشته است.
طهماسبی سنت کتابت را در شکل گیری ادبیات عرب موثر دانست و افزود: در سایۀ این انقلاب عظیم بشری در کمتر از یک قرن سنت کتابت در مقیاس وسیع شکل گرفت و با رواج فرهنگ نوشتن تا قرن سوم حکایات و اشعار بسیاری که پیشتر در سطحی محدود نگاشته می شد، توسط مفسران، ادیبان و ناقدان به قید کتابت درآمد و از آن دروان تا سده های سپسین ادیبان نامدار، فیلسوفان، فقیهان و متکلمین و شماری از دانشنامه نگاران هر یک به فراخور نیاز و به قدر کنجکاوی و توان از فن داستان سُرایی و حکایت گویی برای اغراضشان بهره جستند.
مترجم زبان عربی با اشاره به تاثیر ادبیاتبر تحولات جهان عرب گفت: از یک منظر مقامه نویسی رخدادی شگرف در ادبیات عربی و حتی ادبیات جهان باشد، چه مقامه-نویسی عرصه ای است که بسیاری از آداب رسوم رایج در بین طبقات فرودست یا متوسط جامعه را در قالبی داستانی بازتاب داده است. البته صرف پرداختن به طبقات پایین جامعه مورد نظر نیست بلکه تمرکز بر این اقشار، شیوۀ پرداخت، تحلیل و نقد جامعه و شخصیتهایش و طرح منسجم آن است که بدان اعتبار ویژه ای بخشیده است. البته ورود اقشار فرودست در متون کهن صدها سال پیش از مقامات اتفاق افتاده بود، اما نه با قصد و شیوه ای که در مقامات می بینیم.
عظیم طهماسبی با بازخوانی نظریات اندیشمندان عرب گفت: اریش آورباخ در کتابات محاکات: بازنمایی واقعیت در ادبیات غرب گفته است: «عهد جدید یک سبک متعالی نو خلق می کند که زندگی روزمره را خوار نمی شمرد و هرآنچه به لحاظ حسّی واقع گرایانه یا حتی نازیباست یا به لحاظ فیزیکی پست است»، می پذیرد. طبق گفتۀ آورباخ پس از عهد جدید امکانی برای ادبیات فراهم شد تا به اقشار گوناگون از جمله ماهی گیران، روسپی ها، مأموران مالیات و افراد بیمار و آشفته حال پرداخته شود.
طهماسبی تحولات قرن بیستم را در آشنایی با زبان و ادبیات عرب خواند و افزود: در دهه های پایانی قرن بیستم برخی رمان نویسان عرب به یمن آشنایی با آثار همکاران پیشین خود، و از طریق بهره جستن از ادبیات ملل با تلاش و تجربه اندوزی توانستند به اقتضای نیاز و سلیقه، از میراث روایی گذشته خلاقانه وام گرفته و صیرورت و ظرفیت فراوان رمان را بیش از پیش به نمایش بگذارند. امیل حبیبی، نویسندۀ فلسطینی، در رمان مشهورش المتشائل از مقامات به خوبی بهره گرفت و در ادامه به این موضوع خواهم پرداخت.
مترجم زبان و ادبیات عربی با اشاره به ضرورتهای پیدایش آگاهی اجتماعی گفت: با آنکه جبرا ابراهیم جبرا ضرورت پیدایش این ادبیات را آگاهی اجتماعی و سیاسی ای دانسته که پیشتر در جامعه شکل گرفته، اما به این مقوله نپرداخته است که این آگاهی تا چد و بر چه اساس وارداتی یا عاریتی بوده. ادبیات داستانی نوین عربی صرفاً به سبب ارتباط و آشنایی با غرب سربرآورد؟ یا اینکه در طی دهه های متمادی تحولات متعدد اجتماعی-فرهنگی و تغییراتی که در سبک زندگی و ذائقۀ مخاطبان در این جوامع شکل گرفت به مرور ادبیات داستانی از قالب سنتی و پیشین فاصله گرفت و با بهرگیری از تجارب نویسندگان پیشین و نیز ادبیات غرب مسیر خود را بازیافت. بدون وجود چنین تحولاتی در داخل فرهنگ جوامع عرب آیا ممکن بود رمان در میان خوانندگان رواج بیاب؟ به نظر می آید این فرایند بسیار پیچیده است و به بررسی مجدد نیاز دارد.
طهماسبی تکامل ادبیات عرب را مرهون جنبه های رمان عربی دانست و افزود: اگر به جنبه های رمان به عنوان نوع ادبی و همچنین مسیر تکامل نخست آن در جهان عرب توجه کنیم، به این نتیجه می رسیم که رمان شیوه ای وارداتی برای جهان عرب بوده. این موضوع را شارل ویال به صورتی روشن بیان کرده است. می گوید"داستان معاصر عرب به هیچ یک از اشکال سنتی ادبیات عرب وابسته نیست، به این معنا که نه با ادبیات فولکلوریک هزار و یک شب تعلق دارد، و نه به حکایتهای شهسواری، یا انواع داستانی که تحت عنوان ادبیات رده بندی می شود.
گفتنی ست شب رمان عربی از سلسله شبهای بخارا در نوزدهم فروردین ماه برگزار شد که در آن عظیم طهماسبی پژوهشگر زبان و ادبیات عرب، به بررسی ریشه های توجه به رمان عربی پرداخت.
انتهای خبر///