میزگرد «همگرایی و واگرایی در فرآیند انقلاب اسلامی» با حضور محمدرضا بهشتی و محمد باقر خرمشاد و با مدیریت عباس منوچهری در همایش «تأملات چهل سالگی» برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی استادنیوز؛ در ابتدا مدیر میزگرد «همگرایی و واگرایی در فرآیند انقلاب اسلامی» گفت؛ مفهوم همگرایی با اینکه پیشینه دارد امروزه در حوزهها و قلمروهای علمی درباره آن بحث جدی میشود و در بحثهای فرهنگی و میان فرهنگی مقوله همگرایی در کنار مقوله ائتلاف یا ادغام بسیار جدی مطرح است.
وی ادامه داد؛ واگرایی مسأله است و همگرایی راه حل؛ نحوه ادامه حیات برای پدیده ها و اموری که مطلوب به نظر می رسد. فقدان همگرایی و وجود واگرایی برای جامعه یک چالش جدی است.
منوجهری در پایان مقدمه میزگرد عنوان کرد؛ برای جامعه پسا انقلابی واگرایی یک معضل یا منشاء آسیب های بسیاری بوده است و پرداختن مسأله واگرایی و موضوع یا ضرورت یا هنجار همگرایی بحث کلیدی و حیاتی ای است.
قانون میتواند محور همگرایی باشد
محمدرضا بهشتی در این میزگرد با ذکر خاطرهای از شهریور ماه سال 57 تصریح کرد؛ در آن زمان پیدا شدن یک نوع همبستگی عجیب در جامعه بسیار به چشم میآمد، در زمانی که مردم در گسست به سر میبردند انگار یخ بین آدم ها آب شد و یک جوری به هم راه یافتند؛ پیوستگی در ابعاد بسیار زیاد اتفاق افتاد و دوم اینکه همگرایی در جهتی صورت گرفت که توانمندی زیادی ایجاد کرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران ادامه داد؛ تحلیل پدیده انقلاب و اینکه چگونه شد که در برههای یک نوع پیوستگی و همگرایی پدید آمد فارغ از طرز نگرش به وضع موجود، بسیار حیاتی است. هنوز جای یک تحلیل جامع که در افق گسترده ای صورت گرفته و از وجوه مختلف به موضوع پرداخته باشد، خالی است.
وی افزود؛ برخی تلاش ها برای تحلیل از منظر تک بعدی صورت می گیرد اما هنوز این مجال را نداشتیم که از منظرهای گوناگون نگاه کنیم و یک تصویری ایجاد کنیم و نگاهی که با فاصله بتواند خود ما را نقادی کند. بعضی از ما به جای اینکه رو به نقادی بیاوریم دچار مازوخیسم می شویم در این شرایط نمی توانیم به ارزیابی منصفانه از خود برسیم.
بهشتی درباره شرایط ایجاد همگرایی گفت؛ به گمان من همگرایی وقتی می تواند به پایداری برسد که یک مفهوم وحدت بخشی بتواند تکثر موجود در جامعه را به اتحادی ولو نسبی برساند. این مفهوم وحدت بخش بر اساس عوامل گوناگون در جامعه های مختلف متفاوت است.
وی ادامه داد؛ آنچه در دوران مدرن امکان همگرایی را فراهم می کند مفهوم قانون است که توانسته به خودآگاهی جمعی جامعه برسد و به عنوان نقش وحدت بخش ایفای وظیفه کند.
این استاد دانشگاه درباره وضعیت قانون گرایی در ایران اظهار کرد؛ نقش وحدت بخش قانون هنوز درست مشخص نشده است و سوال این است که چرا به رغم این همه سخن گفتن با بلوغ فهم فانون اینقدر فاصله داریم و آن را جایی نشان می دهد که مفهوم قانون در مقابل خواسته های و تلاش های فردی ما می تواند عرضه اندام کند؛ آنجا ترجیح های ما معلوم می شود.
وی ادامه داد؛ به عنوان نمونه عملی در جامعه، ترافیک شهری آیینه تمام نمای وضعیت فکری ماست که با جزئیات و نسبتی که افراد با هم برقرار می کنند، نمود دارد. این تصویر بسیار پیچیده و ظریف است. باید ببینیم ما ایرانیان در مناسبات فرافردی و اجتماعی چه نسبت هایی برقرار می کنیم که خود را در ترافیک شهری نشان می دهد و نسبت آن با چیزی که به نام قانون داریم، به دست می آوریم. علاوه بر کار آکادمیک از تجربه زیسته هم می توانیم در اینجا استفاده کنیم.
بهشتی در پایان خاطرنشان کرد؛ دلایل اینکه در این عرصه با پریشانی روبرو هستیم چه بسا پریشانی در عرصه های دیگر را بتواند شناسایی کند و مجال هایی ایجاد کند که برای جامعه آینده نکاتی داشته باشد.
چپ ها هم دولت موقت را از بین بردند هم خودشان را
محمد باقر خرمشاد عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این میزگرد گفت؛ من برای مقدمه از برینگتون و فوکو وام می گیرم و نکات خود را بیان می کنم. برینگتون در بعد از انقلاب ها شش وضعیت را ترسیم می کند؛ فرمانروایی میانه روها، حاکمیت دوگانه، جذف میانه روها، قدرت گرفتن انفلابی ها، عصر وحشت و دوران ترمیدور.
وی به یادداشت فوکو در روز 22 بهمن سال 57 اشاره کرد و بخش های از آن را خواند؛ انبار باروتی به اسم اسلام شکل گرفته است و در اینجا همگان سلاح های خود را تحویل نخواهند داد و گروه های مارکسیست لنینیست که نقش آنها در انقلاب هم کم نبوده، چنین فکر می کنند که وقت آن رسیده که از اتحاد توده ای خارج شوند و به جنگ طبقاتی رو بیاورند... حالا می خواهند آوانگاردی پیشه کنند و نیرویی باشند که در ابهام و تردید تصمیم می گیرد و راه نشان می دهد...از راه تهاجم و عاصی کردن برای ایجاد تفرقه و تقسیم قدرت استفاده کند.
وی برای پاسخ دادن به این سوال که روند اتقلاب اسلامی در دوره پسا پیروزی چگونه بوده است به ذکر مهم ترین اتفاقات از 22 بهمن 57 تا 13 آبان 58 پرداخت و بپیش بینی فوکو درباره نیروهای چپ را درست ارزیابی کرد و درباره این سوال که چرا چپ چنین رویکردی داشت، پاسخ داد؛ راهبرد آزادسازی از حاشیه به متن و از پیرامون به مرکز در کوبا و چین اتفاق افتاد. این راهبرد مبتنی بر اشتباه چپ بود که اسلام گرایان را کم صلاحیت و کم تجربه در اداره کشور می دانستند و این اشتباه محاسباتی باعث شد که راهبرد راست لیبرال حاکم هم دچار بحران ناکارآمدی شود.
وی ادامه داد؛ راست ها استراتژی غیرانقلابی مذاکره، سازش و دموکراسی داشتند ولی چون چپ ها در مذاکره صادق نبودند مذاکرات به نتیجه نرسید و فضای کشور به سمت تجزیه و دولت را به سمت ناکارآمدی برد. در واقع چپ ها هم راست ها را از بین بردند و هم خودشان را. بعد از این وقایع بازرگان استعفا می دهد و امام به تهران باز می گردد.
خرمشاد در پایان بحث خود این سوال که کنار رفتن چپ ها و راست ها بیشتر معلول استراتژی خود آنها بود یا اقتدارگرایی اسلام گرایان؟ را مطرح کرد و گفت؛ روند انقلاب در دوره پسا انقلاب باید مورد تحلیل قرار بگیرد و راست ها و چپ ها نکاتی که در ارزیابی گذشته خود در جلسات خصوصی می گویند در فضای عمومی هم مطرح کنند تا بازبینی همگانی رخ دهد و راه برای همگرایی باز شود.