ایران گزینه ای جز چین ندارد. ایالات متحده در جهان امروز قدرت فائقه ای است که در بسیاری از موارد سیاست های امرپریالیستی دارد و دلجویی با او راه درستی نیست
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی استادنیوز، هادی حق پرست: عرصه روابط بین الملل زمینه مواجهه است. بستری برای روبه رو شدن. روبه رو شدن انسان ها در قالب گروه های پرجمعیتی به نام ملت. دولت ها نیز نمایندگان این ملت ها در جهان هستند و هرکدام در مواجهه با یکدیگر از جانب ملت خود ماموریت دارند که منافع، قدرت و امنیت کشور خود را تامین و گسترش دهند.
انسان ها اساسا به گروه های خود متعهد و وفادار اند و برای رفاه و منافع گروه که خود عضوی از آن هستند تلاش می کنند. دولت ها که نمایندگان گروه های بزرگ در امور نظامی، سیاسی و اقتصادی هستند نیز مانند همه اعضای ملت و حتی بیش از آنها وظیفه رشد و تعالی ملت و جامعه خود را دارند. آنها(دولت ها) برای تحقق اهداف و منافع خود باکی برای استفاده از ابزارهای متفاوت مانند صلح و مذاکره، تهدید و جنگ یا تحریم و... ندارند. در روابط بین الملل محدوده های حقوقی و اصول و ارزشهای اخلاقی اولویت ثانویه دارد. دولت ها تنها به ملت و ماموریت خود از جانب آنها می اندیشند.
دولت ها در نظر واقع گرایان انسانیت را اینگونه در روابط بین الملل می بینند که غیر انسانی بودن همان انسانیت تحت فشار است.
افراد در گروه و شهروندان در ملت ها تا زمانی به گروه پایبند هستند که منافع شان در گروه تامین شود. اما وقتی که گروه یا دولت به منافع حتی بخشی از ملت بی توجهی کند و آنها را نادیده بگیرد، بدیهی است که آنها نیز به قوانین دولت و جامعه و ساختار و قواعد گروه خود احترام نگذاشته و وارد زمین رقبای ملت خود خواهد شد، تا به منافع خود دست پیدا کند. سازمان و ساختارهای بین المللی نیز در رفتار دولت ها نه تاثیرگذار، بلکه محدود کننده هستند(waltz:1997).
متاسفانه این نکات ساده و ابتدایی در سیاست خارجی و سیاست بین الملل، گاهی توسط دستگاه سیاست خارجی ایران رعایت نمی شود یا نادیده گرفته می شود. مانند انتظار داشتن روابط راهبردی با چین در دوران تحریم یا حتی پس از تحریم که این انتظار با توجه به اهداف و ماموریت های دولت چین در سیاست بین الملل، غیرممکن است. چین علارقم منافع نسبی که در روابط با ایران دارد، حاضر نیست که منافع اقتصادی و کلان جهانی و وجهه خود را در دنیا به مخاطره بیاندازد و ایران نیز با توجه به اینکه در جهان موقعیت خاص دارد و اهداف ایدئولوژیک خود را دنبال می کند و در میان قدرت های جهان برای روابط عادی حتی، با گزینه های محدود مواجه است، ناچار به اصرار بر روابط راهبردی با چین می شود.
منافع ملی در سیاست خارجی و سیاست بین الملل در قالب قدرت معنا و تعریف می شود و منافع ملی و قدرت چین در ارتباط مطمئن با آمریکا قطعا بیشتر از ارتباط راهبردی با ایران است. بر این اساس ایران برای شریک راهبردی شدن با قدرت های بزرگ مانند چین تنها یک چاره دارد و آن افزایش قدرت خود است. قدرت و کنترل رفتار دیگران یا تاثیرگذاری بر افکار و مواضع دیگر دولت ها دو ابزار مهم در پیش برد سیاست خارجی کشورهاست و در این میان دیپلماسی فرهنگی می تواند بستر قابل اعتنایی برای افزایش قدرت یا تاثیرگذاری بر افکار و تصمیمات مقامات چین در نسبت با ایران باشد.
ایران گزینه ای جز چین ندارد. ایالات متحده در جهان امروز قدرت فائقه ای است که در بسیاری از موارد سیاست های امرپریالیستی دارد و دلجویی با او راه درستی نیست، چرا که به قول مورگنتا مصالحه همیشه به نفع دولت امپریالیست خواهد بود(مورگنتا، 1374).